انتخابات ریاست جمهوری آمریکا
زنگ خطری برای امنیت انسان ها
افکار عمومی آمریکا می گوید که در انتخابات
ریاست جمهوری سال 2016 بین بد (کلینتون) و شرور (ترامپ) دست به انتخاب خواهد زد. کلینتون بر اساس چه نوع تفکر و تئوری می خواهد به ایفای نقش سیاسی خود در کاخ سفید بپردازد؟ خارج از مرزهای جغرافیای سیاسی این کشور، افکار عمومی جهان که از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات هر لحظه می تواند رقابت های انتخاباتی در جامعه آزاد آمریکا را رصد کند، امنیت انسان و امنیت جهان را پس از روی کاری آمدن کلینتون چگونه مشاهده می کند؟
در دورانی که کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا، سوزان رایس نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد و سانترا پاور نیز از خبرنگاری به جایگاه دیپلماسی مداخله گرایانه در لایه های دوم و سوم تیم اوباما رسیده بود؛ این سه زن دیپلمات بر اساس تئوری «مداخله بشردوستانه» و با این استدلال که آمریکا اخلاقا باید در مکان هایی که حیات انسان ها به خطر افتاده، مداخله نظامی کند که برابر با منافع ملی آمریکاست، باراک اوباما را به سوی جنگ در لیبی کشاندند.
اما مهم ترین افتخار دیپلماتیک کلینتون که با صراحت از آن در رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری نام می برد، توانایی ائتلاف بین المللی برای تحریم پرونده هسته ای ایران بدون شلیک حتی یک گلوله است که البته یکی از پیامدهای آن تحریم دارو علیه بیماران خاص و صعب العلاج در ایران بود که کاملا برخلاف قوانین «حقوق بشردوستانه» حتی در زمان جنگ است.
اکنون اگر این دو مصداق از عملکرد تئوری «مداخله بشردوستانه» کلینتون را بر اساس کتاب «دیپلماسی چندجانبه» دکتر محمدجواد ظریف و دکتر سید محمدکاظم سجادپور بررسی کنیم، مشاهده می کنیم که فصل ششم منشور سازمان ملل متحد که کاملا به حل و فصل صلح آمیز اختلافات اختصاص یافته است، مواردی همچون توسعه اقتصادی، پیش بینی درگیری های قومی، رعایت حقوق بشر و مشارکت مردمی به عنوان روش های اساسی ملل متحد برای پیش بینی اختلافات و جلوگیری از بحران ها را شناسایی کرده است، ضمن اینکه در بخش پیامدهای سیاسی توجه به پیش گیری آمده است که پیش گیری از جنگ به تلاشی چندبعدی و در برگیرنده نیازهای اولیه انسانی ارتقا یافت و امنیت بین المللی بر مبنای امنیت انسانی قرار گرفت و نتیجه این تحول، توجه به موضوعاتی همچون فقر، بی عدالتی، توسعه نیافتگی، به حاشیه رانده شدن، مسابقه تسلیحاتی و خشونت گرایی در روابط بین المللی به عنوان عوامل ایجاد کننده زمینه های درگیری شد که برای پیش گیری از جنگ نیاز به برخورد ریشه ای با این عوامل بود.
بر این اساس اگر تحریم ها را دارای همان عناصر جنگ بدانیم، آیا عملکرد تفکر بدتر «مداخله بشردوستانه» کلینتون در لیبی و ایران می تواند تضمینی برای تامین امنیت جهانی باشد؟ در مقام مقایسه آیا عملکردهای کلینتون کمتر از شرارت های پوپولیستی ترامپ بوده که به صراحت از خشونت های جنسیتی، مذهبی، نژادی، حقوق بشری و... حرف می زند؟