دغدغه طراح، دغدغه کسب و کار است!
پای صحبت ها و درددل های هر طراح محصول، تجربه کاربری، رابط کاربری یا سرویس که بنشینید، به نکات مشترکی خواهید رسید؛ نکاتی که تفاوت یک محصول خوب و بد را مشخص می کنند، نکاتی که در کسب وکار های غیرایرانی بسیار مهم تلقی می شوند، اما در سونامی شکل گیری استارت آپ های ایرانی، فقط مانند شعاری بر روی دیوار، دست نخورده باقی مانده اند. استارت آپ ها با تلاش تیم های فنی و ایده پردازی و با سرمایه سرمایه گذار ها وارد اکوسیستم می شوند و هر کدام معتقدند محصول یا سرویس آن ها زندگی کاربران را متحول خواهد کرد.
در قدم های اول و شروع کار، با توجه به چابک بودن، طراحی به اجبار نادیده گرفته شده یا کمتر به آن توجه می شود و پس از بلوغ نیز آن قدر ساختار دچار پیچیدگی می شود که بازطراحی یا بهینه سازی طراحی و بهبود آن هزینه بر می شود، هزینه ای که هم جنبه مالی دارد، هم جنبه زمانی. تازه اگر کسب وکاری این ریسک را بپذیرد، آزادی عمل لازم به طراح داده نمی شود.
اما مگر نه اینکه یک طراحی خوب و کاربردی و کاربرمحور، مرز بین شکست یا موفقیت یک کسب و کار است؟ چرا این نکته تا امروز برای بسیاری از کسب وکار های داخلی فقط در حد شعار باقی مانده است؟
در این سلسله یادداشت ها قصد داریم به بیان دغدغه های طراحان محصولات و سرویس هایی که هر روز از آن ها استفاده می کنیم، بپردازیم و با مقایسه تغییرات هر چند کوچک در طراحی به وسیله نمونه های موفق غیر ایرانی و تاثیر مستقیم این بهبود ها و بهینه سازی ها در کسب و کار آن ها، نمونه های داخلی را به چالش بکشیم و راهکارهایی جهت بهبود تجربه کاربری به آن ها ارایه کنیم.
نکته آخر اینکه شاید حاصل این کار تدریجی، دیده شدن دغدغه های طراحان باشد، ولی به عنوان فرد کوچکی از جامعه نوپای طراحی تجربه کاربری، می خواهیم این حس طلبکاری از ارایه دهنده خدمات را با خودمان شروع کنیم. شاید با بیان این مشکلات، طراح و طراحی تجربه کاربری، جایگاه مناسب تری در استارت آپ ها بیابد، شاید حرف های ما حرف دل همه طراحان باشد.
*کارشناس ارشد طراحی تجربه کاربری در دیجی استایل