آخرین اخبار
facebook Telegram RSS ارسال به دوستان نسخه چاپی
کد خبر : 270429
تاریخ انتشار : 4 مرداد 1399 9:46
تعداد بازدید : 632

چرخه نحس

اگر شغل تان به گونه ای باشد که سال های طولانی مشغول ثبت و ضبط اظهارات مقامات و مسوولان و خواندن و نوشتن درباره اقدامات ایشان باشد، به مرور به نوعی تیپ شناسی و رفتارشناسی می رسید.
undefined

علی شمیرانی
به نحوی که حتی با یکبار گوش دادن به روش پاسخ هر مدیرِ ولو ناشناخته و تازه کار نیز می توانید تا روز آخر کار او را پیش بینی کرده و در هر برهه و بحرانی، خود را به شکل فرضی جای او گذاشته و پاسخ ها و دروغ هایی که در راه است را جلوتر از بقیه بدانید. 
بعد از سال ها کار روزنامه نگاری، در واقع همه چیز برای تان تکراری می شود و از این که یک مقام مسوول پیش خود احساس زرنگی و سیاس بودن کرده و مثلا فکر می کند جامعه مخاطب خود را به خوبی و بی نقص فریب می دهد، عذاب می کشی. 
این فشار آنقدر زیاد است که گاه حتی دیگر نای نقد ایشان را نداری، چون می دانی نه تنها نمی توان فردی که خود را به خواب زده بیدار کرد، بلکه بلافاصله به واسطه پول و امکاناتی که در اختیار آن مدیر است باید خود را آماده مواجهه با انبوهی دادزن، ماله کش و کسانی کنی که پول می گیرند تا خود را به نفهمی بزنند تا امورات شخصی و شرکتی شان را بگذرانند.
اما با تمام این تفاسیر و سختیِ مواجهه با خیل مگسانِ گردِ چرک ها و فسادها، باز هم چاره در نشستن و سکوت نیست. چون سکوت و انفعال، سرعت پیشرفت فساد و مفسدان را بیشتر می کند و افراد نالایق روز به روز بیشتر ریشه دوانده و تیم بزرگتری از افراد نالایق را دور خود جمع کرده و کار سخت تر می شود.
با این مقدمه باید گفت، دوره مدیریت بسیاری از مدیران را می توان از جنبه های مختلفی پیش بینی و رده بندی کرد. حسب تجربه، یکی از این رده بندی ها اما به شرح زیر است:
مرحله افشاگری یا ناله درمانی: در این مرحله مدیری که تازه سر کار آمده به زعم خود شروع به بدگویی و مثلا افشاگری از مشکلات و ناکارآمدی های مدیران قبل از خود می کند. در این مقطع رسانه ها پر می شود از ناله های مدیران و وا اسفا گفتن های ایشان. به این ترتیب برخی امیدوار شده و تصور می کنند که مدیران کاربلد و دلسوزی بر سر کار آمده اند که گره های بزرگی را خواهند گشود.
مرحله وعده درمانی: اما دوره افشاگری نمی تواند طولانی باشد و باید وارد مرحله کار و به اصطلاح ارایه راه حل ها برای بهبود امور شد. نام این مرحله، وعده یا شعار درمانی است. در واقع این مرحله سال های میانی دوره مدیریت یک مسوول را به خود اختصاص می دهد و می توان همه را همچنان امیدوار و سر کار نگه داشت که برنامه های ایشان آغاز شده و لاجرم مدتی باید صبر کرد تا نتایج و خروجی عاید شود.
از این جا به بعد که معمولا به سال ها یا سال پایانی کار مدیران منتهی می شود، اما حسب تاکتیک و ذات ایشان شاهد اتخاذ رویکردهای متفاوت به شرح زیر هستیم:
دروغ و انکاردرمانی: در این مرحله که همه چشم انتظار خروجی هستند، برخی از مدیران تلاش می کنند با دروغ درمانی و آمارسازی خود را موفق نشان دهند. برای مثال به دروغ می گویند، قرار بود به موجب طرحی پلید، تمام اموالتان را گرفته و حتی مردم را ابتر کنند، ولی ما شجاعانه ایستادیم و نگذاشتیم.
خلاصه آنکه اگر روزی شنیدید مدیری گفت همین که زنده هستید حاصل کار ماست و ما برنامه خطرناکی را خنثی کردیم، تعجب نکنید. به هر حال تئوری معروفی است که می گوید: دروغ هر قدر بزرگتر باشد، باور آن برای توده های مردم راحت تر است.
البته گاها آمارهایی هم از پیشرفت های عظیم و آنچنانی نیز به سبک همان تئوری اعلام می شود که مثلا کسی جرات زیرسوال بردن آن را نداشته باشد.
پاسکاری درمانی: اما برخی دیگر از مدیران در مرحله پایانی دوره مسوولیت خود، تاکتیک دیگری را در پیش می گیرند. برخی از آنها برای پوشاندن ناکارآمدی و فسادشان، خود را یک مدیر آگاه و توانمند معرفی می کنند که همه مسوولیت های محوله را انجام دادند، اما چون بقیه بد بودند، حالا آنها باید جوابگو باشند و اصطلاحا به پاسکاری و حواله مشکلات به ساختارها، قوانین، نهادها و غیره رو می آورند و حرف هایی از این دست که عده ای نگذاشتند کار کنیم و ...
اپوزوسیون نمایی: برخی هم یک دفعه و در حالیکه همچنان دو دستی صندلی مسوولیت شان را چسبیده اند، به یکباره به میان مردم آمده و هر روز در یک رسانه و در کسوت یک فرد بی مسوولیت، یک اپوزوسیون یا یک روزنامه نگار، به سخنرانی، مصاحبه و نوشتن مقاله مشغول شده و از مشکلات می گویند و مثلا می خواهند بگویند من هم مثل شما از وضع موجود راضی نیستم و بیایید همفکری کنیم تا ببینیم چطور می توانم همچنان به عنوان یک چهره مردمی، سوار مسوولیت بمانم!
و تو گویی روزی که برای او حکم مدیریت می زدند، ایشان در کره مریخ بوده و از همه جا بی خبر. تو گویی ایشان در واپسین روزهای مسوولیتش خواب نما شده که مشکلاتی وجود دارد. البته تمام این ادا و اطوارها در حالی ادامه دارد که مدیران اپوزوسیون نما، تا ثانیه آخر روی صندلی هایشان لمیده اند و از خودشان تئوری در می کنند.
آری! حالا شاید بیشتر پی به این عذاب برده باشید که اگر شغل تان روزنامه نگاری باشد، دایما باید این چرخه نحس را ببینی و ببینی و ببینی. 


نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :